few, a few, little, a little کمیتنماهایی (quantifiers) هستند که شبیه هم بنظر میرسند، اما این چهار کمیت نما در واقع با هم تفاوت دارند. این کمیتنماها برای بیان عقیده و نگرش گوینده نسبت به کمیت (مقدار) و در مفهوم منفی یا مثبت استفاده میشوند.
نگرش مثبت
a few همراه با اسمهای قابلشمارش جمع و a little همراه با اسمهای غیرقابلشمارش برای توصیف کمیت در مفهوم مثبت استفاده میشوند. در این ساختار، اگرچه ممکن است گوینده مقدار زیادی از اسمی که بیان میکند را نداشته باشد؛ اما به اندازۀ کافی دارد.
مثال:
I’ve got a few friends.
(من تعداد کمی (به اندازه کافی) دوست دارم)
I have a few flowers in my garden.
(من کمی (به اندازه کافی) گل در باغ خود دارم)
I’ve got a little money.
(من کمی (به مقدار کافی) پول دارم)
I have a little free time on Thursdays.
(من کمی (به مقدار کافی) وقت آزاد روز پنج شنبه دارم)
نگرش منفی
few همراه با اسمهای قابلشمارشجمع و little همراه با اسمهای غیرقابلشمارش برای توصیف کمیت در مفهوم منفی استفاده میشوند. در این ساختار، گوینده اشاره به کمبود مقدار اسم دارد، اما به جای اشاره مستقیم، آن را مودبانه بیان میکند.
مثال:
Few people visited him in hospital.
(.افراد کمی (تقریباً هیچکس) او را در بیمارستان ملاقات کردند)
I’ve seen few birds around here.
(.من پرندگانِ کمی (تقریباً هیچ) اطراف اینجا دیدهام)
He had little money for treats.
(.او پول کمی (تقریباً هیچ) برای درمان دارد)
I have little time for TV.
(.من زمان کمی (تقریباً هیچ) برای تماشای تلویزیون دارم)
برای درک بهتر تفاوت بین a few, a little و few, little داستانهای زیر را بخاطر بسپارید:
داستان اول: دو مرد بودند که هرکدام یک نصف فنجان خوشبختی داشتند. یکی از مردها گفت: چقدر غم انگیز! من خوشبختی کمی(little) دارم. مرد دیگر گفت: چقدر خوب! من کمی (a little) خوشبختی دارم.
داستان دوم: دو زن بودند که در مورد تعداد دوستان خود با هم صحبت میکردند. یکی از زنها گفت: چقدر غم انگیر! من دوستان کمی (few) دارم. زن دیگر گفت: چقدر خوب! من کمی (A few) دوست دارم.
همانطور که در داستانهای فوق ملاحضه میکنید، تفاوت این کمیتنماها در نگرش مثبت یا منفی گوینده میباشد. little و few به معنای «کم (تقریباً هیچ)» میباشند و a little و a few به معنای «کمی (به اندازه کافی)» میباشند.
مثالهای بیشتر:
Arash has made a little progress, so he is happy.
(.آرش کمی پیشرفته داشته، در نتیجه خوشحال است)
Shayan has made little progress, so he is disappointed.
(شایان پیشرفته کمی داشته، در نتیجه ناامید است)
در جملۀ اول، آرش به اندازۀ کافی پیشرفت کرده و در نتیجه خوشحال است. در جملۀ دوم، شایان پیشرفت کمی داشته و در نتیجه ناامید است.
Arash has to go shopping. There are few apples left.
(.آرش مجبور است به خرید برود. سیب کمی باقی مانده است)
Shayan doesnt have to go shopping. There are a few apples left.
(.شایان مجبور نیست به خرید برود. کمی سیب باقی مانده است)
در مثال اول، آرش مجبور به خرید کردن است؛ زیرا سیب های کمی باقی مانده است. در جملۀ دوم، شایان مجبور به خرید کردن نیست؛ زیرا به اندازه کافی سیب باقی مانده است.