اصطلاحات پرکاربرد مرتبط با غذا در زبان انگلیسی
در این درس به بررسی پنج مورد از عبارات و اصطلاحات پرکاربرد مرتبط با غذا در زبان انگلیسی میپردازیم. این اصطلاحات عبارتند از:
bring home the bacon, get something for peanuts, not my cup of tea, out to lunch, & a smart cookie
bring home the bacon:
این اصطلاح برای کسی استفاده میشود که برای حمایت از خانواده کار میکند و پول در می آورد. ساختار گرامری این اصطلاح به شکل زیر است:
someone + bring home the bacon
Jack brings home the bacon.
.جک نانآور خانه است
In Tom’s family, he stays home taking care of the kids, and his wife brings home the bacon.
.در خانوادۀ تام، او برای مراقبت از بچه ها در خانه می ماند و همسرش نان آور خانه است
get something for peanuts:
زمانیکه چیزی را با قیمت پایین می خریم از این اصطلاح استفاده میکنیم. ساختار گرامری آن به شکل زیر است:
someone + get + something + for peanuts
I got this new computer for peanuts!
.من این کامپیوتر نو را مفت خریدم
At the flea market in Brooklyn, you can get a lot of stuff for peanuts.
.در بازار کهنه فروشان در بروکلین، شما کالاهای زیادی را می توانید مفت بخرید
not my cup of tea:
یکی دیگر از اصطلاحات پرکاربرد مرتبط با غذا در زبان انگلیسی not my cup of tea میباشد این اصطلاح برای زمانی کاربرد دارد که شما از چیزی خوشتان نمی آید و آن را دوست ندارید. ساختار گرامری این اصطلاح به شکل زیر است:
something + is not + a person + cup of tea
Playing sports is really not my cup of tea. I prefer listening to music.
.ورزش کردن مورد علاقه و پسند من نیست. من ترجیح میدهم به موسیقی گوش کنم
نکته:
ضمناً به یاد داشته باشید که ما این اصطلاح را فقط در جمله منفی بکار میبریم. برای مثال اگر شما آبجو دوست ندارید میتوانید بگویید: beer is not my cup of tea اما اگر آبجو دوست داشته باشید نمیتوانید بگویید: beer is my cup of tea در این صورت شما باید بگویید: I like beer و یا سایر عباراتِ شبیه به این.
out to lunch:
این اصطلاح در مورد افرادی با رفتارهای عجیب و غریب و دیوانه وار استفاده میشود و ساختار گرامری آن به شکل زیر است:
someone + is + out to lunch
The new manager is a bit out to lunch.
.مدیر جدید یک کمی خل و چل است
I think the guy we saw on the subway was a bit out to lunch.
.فکر میکنم فردی که در مترو دیدیم یک کمی خل و چل بود
smart cookie:
این اصطلاح در مورد افراد باهوش استفاده میشود و وقتی میخواهیم بگوییم شخصی باهوش است از این اصطلاح استفاده می کنیم. ساختار گرامری این اصطلاح به شکل زیر است:
someone + is + smart cookie
The new manager is a smart cookie. She learned the computer system right away.
.مدیر چدید یک آدم باهوش و زیرک است. او خیلی زود کامپیوتر را یاد گرفت
Tomoko is a smart cookie. She speaks three languages.
.توموکو یک آدم باهوش است. او به سه زبان صحبت میکند
در این مطلب با اصطلاحات پرکاربرد مرتبط با غذا در زبان انگلیسی آشنا شدید برای مشاهده اصطلاحات فوتبالی به زبان انگلیسی بر روی لینک زیر کلیک کنید: