تفاوت beside و besides

beside و besides
beside و besides

تفاوت beside و besides

بسیاری از زبان آموزان به سختی تفاوت beside و beside را تشخیص می‌دهند. در واقع برخی اوقات، افراد انگلیسی زبان نیز هنگام استفاه از این دو دچار اشتباه می‌شوند.

با وجود اینکه دو کلمه به لحاظ املایی تفاوت بسیار اندکی دارند، اما کاربرد خیلی متفاوتی دارند. هر دو آنها جزیی از ساختار گفتار هستند و کارکرد جداگانه ای دارند. یادگیری تفاوت beside و besides بسیار مهم است؛ زیرا هر دو کلمه به تناوب در گفتار و نوشتار روزمره استفاده می‌شوند.
در ادامه به بررسی کاربرد و تفاوت beside و besides در زبان انگلیسی می‌پردازیم.

کاربرد beside

beside یک حرف اضافه است که دو اسم را بهم وصل می‌کند. beside معمولاً مترادفِ next to است، اما به معنای near و close to نیز استفاده می‌شود. با وجود اینکه beside نسبت به next to، near و close to بسیار رسمی‌تر است اما استفاده از آن هنوز هم خیلی رایج است.

علاوه بر این معنی، استفاده از beside در عبارات زیر بسیار رایج است:

To be beside the point

این عبارت به معنایِ «نامربوط» و «غیر مهم» می‌باشد. این معنی از next to گرفته شده است. وقتی چیزی beside the point است؛ بدین معنی است که جدا از ایده اصلی متن است یا مربوط به ایده اصلی متن نیست. افراد انگیسی زبان از این عبارت معمولاً زمانی استفاده می‌کنند که از چیزی عصبانی هستند.

That’s beside the point!
(!آن بی‌ربط است)

To be beside oneself (or myself, yourself, himself, herself, itself…)

این عبارت بدین معنی است که کسی مغلوبِ یک احساس مشخص می‌شود. این احساس ممکن است نگرانی، غم، شادی، عصبانیت و غیره باشد. در این حالت می گویند که آن احساس فرد را از خود بخود کرده است.

she was beside herself with fury.
(.او از عصبانیت از خود بی خود شد)

مثال:

I love sitting beside the fire on cold winter nights.
(.من نشستن کنارِ آتش در شبهای سرد زمستان را دوست دارم)

Judith placed her bag on the empty seat beside her.
(.جودی کیفش را در جای خالیِ کنارِ او قرار داد)

I know it’s not your fault, but that’s beside the point!
(.من می‌دانم تقصیر تو نیست، اما من هنوز عصبانی هستم)

Anna was beside herself with joy when John proposed to her.
(.آنا از خوشحالی از خود بی خود شد وقتی جان از او خواستگاری کرد)

کاربرد besides

besides هم می‌تواند حرف اضافه و هم می‌تواند قید باشد. besides به معنای «علاوه بر» یا «همچنین» می‌باشد. اگرچه، گاهی اوقات به معنایِ «بجز» نیز استفاده می شود. تشخیص تفاوت بین این دو کاربردِ besides معمولاً از محتوای متن امکان پذیر است.
مثال:

Besides tomatoes, she also needs carrots.
(.علاوه بر گوجه، او هویج نیز نیاز دارد)

There’s no one here besides me.
(.اینجا کسی بجز من نیست)

نکته:
بعد از besides (در نقش حرف اضافه) باید اسم یا اسم مصدر (فعلِ ing) استفاده شود.

besides بعنوان قید، می‌تواند به معنای «علاوه بر» نیز باشد. در این حالت برای اضافه کردن حقایق یا دلایل به آنچه شما در حال گفتن آن هستید، استفاده می‌شود. در این معنی، besides مترادف با moreover، furthermore و any case است.
مثال:

I should go home now. Besides, they won’t even notice if I leave.
(.من باید همین حالا به خانه بروم. علاوه بر این، آنها حتی اگر من بروم هم توجه نخواهند کرد)

توجه داشته باشید که این معنی از besides نسبتاً غیررسمی است و بیشتر از اینکه در نوشتار استفاده شود در گفتار استفاده می‌شود.
می توانید از besides در جمله به تنهایی یا با کلماتی نظیر this، that، the fact that استفاده کنید.

مثال:

Gary loves sports. Besides football, he also plays baseball and basketball.
(.گری ورزش‌ها را دوست دارد. علاوه بر فوتبال، او بیسبال و بسکتبال نیز دوست بازی می‌کند)

I had a great weekend. Besides going to the movies, I went to a birthday party.
(.من یک آخرِ هفتۀ عالی داشتم. علاوه بر رفتن به سینما، به یک جشن تولد نیز رفتم)

Besides my family, no one came to watch my performance.
(.بجز خانواده‌ام، هیچ کس برای تماشای اجرای من نیامد)

Let’s invite Olga to the party. She’s fun to spend time with, and besides, we haven’t seen her in a while.
(.بیایید الگا را به مهمانی دعوت کنیم. او برای وقت گذرانی سرگرم کننده است، علاوه بر این، او را مدتی است ندیده‌ایم)

مطالب مرتبط:

تفاوت gone to و been to

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *