تفاوت fare و fair
زبان انگلیسی سرشار از کلماتی است که تلفظ یکسان و معنای متفاوت دارند. دو کلمه fare و fair کلماتی هستنند که دقیقاً تلقظ یکسانی دارند، اما در معنا باهم متفاوت هستند. در ادامه به بررسی کاربرد و تفاوت fare و fair میپردازیم.
کاربرد fare
کلمه fare معمولاً بعنوان اسم بکار میرود و در این حالت دو معنی دارد. معنی اول آن، «کرایه وسیله حمل و نقل عمومی» است.
مثال:
I could not afford the fare to ride the bus downtown.
(.من نمیتوانم کرایه اتوبوس تا مرکز شهر را بپردازم)
معنی دومِ کلمه fare «یک نوع غذای خاص» است. مانند غذای فرانسوی (French food) که به شکل French fare نیز می توان گفت. این کاربرد از fare چندان رایج نیست.
مثال:
Their favorite part of their trip to Thailand was getting to trying the local fare.
(.بخش مورد علاقۀ آنها در سفر به تایلند امتحان کردن غذای محلی بود)
کلمه fare میتواند فعل نیز باشد. این کلمه بعنوان فعل به معنای «گذراندن» میباشد.
مثال:
Grandma is faring well since her operation last month.
(.مادربزرگ بعد از عمل ماه گذشته اش اوقات خوبی را میگذراند)
کاربرد fair
کلمه fair میتواند هم صفت و هم اسم باشد اما بیشتر بعنوان صفت استفاده میشود. fair بعنوان صفت به معنای «چیزی که درست است» یا «چیزی که از قوانین پیروی میکند» میباشد.
مثال:
The baseball umpire declared it a fair goal.
(.داور بیسبال آن را یک گل قانونی اعلام کرد)
All the workers want is a fair wage for the work that they do.
(.همۀ کارگران برای کاری که انجام میدهند دستمزد منصفانه میخواهند)
fair بعنوان به معنای «رنگ روشن» نیز میباشد.
مثال:
My friend has fair hair.
(.دوست من موی روشن دارد)
fair به معنای «خوب» نیز به کار میرود که اغلب برای توصیف آب و هوا استفاده می شود.
مثال:
Fair weather was forecast for the following day.
(.برای فردا هوای خوب پیش بینی شده است)
وقتی میخواهیم بگوییم چیزی خیلی کوچک نیست از fair استفاده میکنیم. البته fair برای اندازههای خیلی برزگ استفاده نمیشود.
مثال:
We’ve had a fair amount of rain this week.
(.ما این هفته مقداری زیادی باران داشتهایم)
کلمه fair بعنوان صفت اگر بعد از فعل واقع شود به معنای «متوسط» یا «نه خوب نه بد» میباشد.
مثال:
Films are rated on a scale of poor, fair, good and excellent.
(.فیلمها در مقیاس ضعیف، متوسط، خوب و عالی رتبهبندی شدهاند)
fairly شکل قیدی کلمه fair است و برای توصیفِ اندازه، مقدار یا احتمال استفاده میشود.
مثال:
We still had a fairly large amount of food left over from our barbecue on Friday.
(.ما هنوز مقدار نسبتاً زیادی از غذایی که از کباب روز جمع باقی مانده داریم)
I was fairly certain she had nothing to do with the affair.
(.من کاملاً مطمئن بودم که او کاری برای انجام دادن نداشت)
fair بعنوان اسم به معنای «شهربازی»، «نمایشگاه» یا «بازار مکاره» میباشد.
مثال:
I bought a wooden salad bowl at the local craft fair.
(.من یک کاسه سالادی چوبی در نمایشگاه صنایع دستی محلی خریدم)
He plans to ride the roller coaster at the state fair.
(.او تصمیم گرفت در شهربازی دولتی سوارِ ترن هوایی شود)
در این مقاله با کاربرد و تفاوت fare و fair آشنا شدید، برای مشاهده تفاوت no و not به لینک زیر مراجعه نمایید: