ویرگول در انگلیسی
اگر چه باور کلی در استفاده از ویرگول (Comma) این است که برای ایجاد مکث در جمله استفاده میشود؛ اما در واقع وظیفۀ دقیقتر ویرگول، پیوند بلوکهای مختلف جمله و سازماندهی آنها میباشد. چندین قاعده کلی در مورد استفاده از ویرگول وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
جدا کردن عبارات، کلمات یا جملهواره ها در فهرستها
وقتی یک فهرست یا لیست از کلمات یا عبارات میسازیم، ویرگول ها رایجترین روش برای جداسازی یک آیتم از آیتم بعد از خود در یک فهرست میباشند. دو آیتم پایانی در این فهرست معمولاً با کلمات ربط and یا or از هم جدا میشوند. توجه داشته باشید که قبل از and یا or باید یک ویرگول واقع شود، در بین ویراستاران انگلیسی زبان، ویرگولِ پایانی به Oxford Comma شهرت دارد.
مجموعهای از جمله واره های وابسته
مثال:
I met Ali, we went for a swim together, and afterwards Ali went home.
(.من علی را ملاقات کردم، ما با همدیگر به شنا رفتیم، و بعد علی به خانه رفت)
I like your son, I might even love him, but he is not a very good soccer player.
(.من پسر شما را دوست دارم، شاید عاشق او باشم، اما او یک فوتبالیست خیلی خوب نیست)
مجموعهای از اسمها
مثال:
For dinner I had soup, fish, chicken, dessert, and coffee.
(.برای شام سوپ، ماهی، مرغ، دسر، و قهوه خوردم)
This afternoon I went to Circus, Cinema, and Airport.
(.امروز بعد از شهر به سیرک، سینما، و فرودگاه میروم)
مجموعهای از صفات
برای جداسازی صفات در یک فهرست از ویرگول استفاده میشود، اگرچه هنگامی که یک صفت توصیف کننده صفت دیگر باشد از ویرگول استفاده نمی کنیم (جمله آخر).
مثال:
She was young, beautiful, kind, and intelligent.
(او جوان، زیبا، مهربان، و باهوش بود)
The house we visited was dark, dreary, and run-down.
(.خانهای که بازدید کردیم، تاریک، دلگیر و مخروبه بود)
She was wearing a bright red shirt.
(.او پیراهن قرمز روشن میپوشد)
در جملۀ آخر از مثال های فوق چون bright توصیف کنندۀ red است از ویرگول استفاده نشده است.
مجموعهای از فعلها
مثال:
Ali ran towards me, fell, yelled, and fainted.
(.علی به سمت من دوید، افتاد، فریاد زد، و غش کرد)
The boy leapt, spun, twisted, and dove into the water.
(.این پسر پرید، تاب خورد، پیچ خورد، و به داخل آب شیرجه زد)
مجموعه ای از عبارات
مثال:
The car smashed into the wall, flipped onto its roof, slid along the road, and finally stopped against a tree.
(.ماشین به دیوار برخورد کرد، بر روی سقفش افتاد، در طول جاده سُر خورد، و در نهایت در برابر یک درخت متوقف شد)
The dog leapt into the air, snatched the frisbee in its mouth, landed, and ran off into the forest.
(.سگ به هوا پرید، دیسک را در دهانش گرفت، فرود آمد و به سمت جنگل فرار کرد)
جزئیات الحاقی
از ویرگول برای الحاق و ضمیمه کردن جمله واره های موصولی غیرتعریف کننده یا دیگر جزئیات غیرضروری به جمله استفاده میشود. در این حالت در دو طرفِ جزئیات الحاقشده باید ویرگول واقع شود.
مثال:
China, one of the most powerful nations on Earth, has a huge population.
(.چین، یکی از قدرتمندترین ملتهای جهان، جمعیت زیادی دارد)
Jason’s grandmother, who was born in 1930, lived through the Second World War.
(.مادر بزرگ جیسون، که در سال 1930 متولد شد، در جنگ جهانی دوم زندگی کرد)
Cats, unlike dogs, do not respect their masters.
(.گربه ها، بر خلاف سگها، به صاحبان خود احترام نمیگذارند)
My friend, Jim, likes to go scuba diving.
(.دوست من، جیم، دوست دارد به غواصی برود)
عبارات توصیفی
مثال:
Hearing that her father was in hospital, Jane left work immediately.
(.وقتی شنید پدرش در بیمارستان است، جین بلافاصله کار را ترک کرد)
Walking to the bus stop that morning, Sam knew it was going to be a special day.
(.در حالی که آن صبح به سمت ایستگاه اتوبوس قدم میزد، سام میدانست که روز خاصی خواهد بود)
سؤالات ضمیمه (tag questions)
مثال:
She lives in Paris, doesn’t she?
(او در پاریس زندگی میکند، آیا او زندگی نمیکند؟)
We haven’t met, have we?
(ما او را ملاقات نکردهایم، آیا ملاقات کردهایم؟)
حروف ندا و کلمات تعجب
مثال:
Yes, I will stay a little longer, thank you.
(بله، من کمی بیشتر میمانم، متشکرم)
No, he isn’t like other boys.
(.نه، او مانند پسران دیگر نیست)
Wait, I didn’t mean to scare you.
(.صبر کنید، قصد نداشتم شما را بترسانم)
هشدار:
قرار دادن ویرگول در مکان نادرست منجر به تغییر معنای جمله خواهد شد، به این دو جمله نگاه کنید:
I detest liars like you; I believe that honesty is the best policy.
(.من از تو متنفر هستم؛ زیرا تو یک دروغ گو هستی)
I detest liars, like you; I believe that honesty is the best policy.
(.من و تو از دروغ گوها متنفر هستیم)